به سر سودای آغوش تو دارم...

ساخت وبلاگ

سلام عزیز دلم 

کم کم داشت دو سالی میشد که مامنمون خالی از نوشته بود. خب راستش وقتی تو خونه درختی خودمون پیش هم بودیم کمتر پیش میومد مجبور شیم غیرحضوری یا غیر مستقیم حرف بزنیم ، برای همینم اینجا رو فقط گاهی نیگا میکردم برای دیدن نوشته های قدیمی و تجدید خاطرات :)

حالا اما دو شب ه که ندیدمت :( فکر کنم تو 5-6 سال گذشته اولین بار باشه که تو دو شبانه روز انقدر کم صحبت کرده باشیم و دو شب پشت هم شب به خیر بهت نگفته باشم و خوابیده باشم... دلم در کسری از ثانیه برات کلیییی تنگ شد از همون لحظه ای که رفتی عزیز جان 

ولی خب انشاالله این روزام زود زود زووود میگذره. الانا احتمالا نگهبانیت تموم میشه و میری میخوابی

شبت به خیر عشق جانم 

دوست دارم، دوست دارم ، دوست داارمم 

اینم برای یادگاری : موهامو زدممم، بهم میاددد؟؟؟ مگه زشت شدم نیگا نمیکنیی ، دلت میاد؟؟  

مامن امن من...
ما را در سایت مامن امن من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3garmbekhand-bekhande بازدید : 135 تاريخ : سه شنبه 16 دی 1399 ساعت: 7:01