تولد تولد تولددددتتت مبااارکککک

ساخت وبلاگ
سلام عزیزم، عزیزم سلام:)

عزیز دلم ، این پست باید خیلی قبل اینها اینجا میومد، ولی به دلیل حوادث غیرمترقبه هی به تاخیر افتاد :(( زلزله و مریضی و مریضی بابا و ماجراهای ما و اقوام خارجی :)))) که خدا رو شکر البته همشون به خیر گذشتن :) بابت تاخیر خلاصه کلییی ابراز شرمندگییی، البته دادم خودت اصل کاری رو خوندی هااا، ولی تو مامنمون دیر اومد دیگه متاسفانه :(( منتظر بودم در یک فرصت مقتضی برات پست رو بذارم امااا

جونم برای شما عشق عزیز بنده بگوید کهههه، امروز رفتیم یه بخشی از کادوی شما که نسیه(؟:دی) بود رو نقد کردیممم، رفتیم اسب سواریییی :ایکسسس البته بیست بار گم شدیم و جونمون دراومد تا پیداش کنیم و فکر کنم سه برابر زمان منطقی برای رسیدن به اونجا در راه بودیم :)))) حتی دیگه شما میگفتین برگردیم خونه بسکه گم شدیم! ولی عط نذاشت :سوپر وومن :)))) اخه نباید اینجور چیزا رو نصفه بذارههه، حالش گرفته میشههه، خلاصه بعد اینکه تا دم خونمون برگشتیم رفتیم و دوباره با قدرت راه رو ادامه دادیمممم ، و بالاخرهههه راه رو پیدا کردیممم، که چی شد؟؟؟ رفتیم تو جاده خاکی جونمون دراومد :))) حالا اون وسط تابلو ها چه شکلین؟؟ یه سری فلش مشکی رو جاهای مختلف کشیدن گه گاهی :کوبیدن بر سر :))) زنگ زدیم به یارو میگیم اقا اینجا رسیدیم یه سری فلش هستن به یه سمت، یه سری فلش هستن به یه سمت دیگه چیکار کنیم؟؟؟ میگه سفیدا رو کار نداشته باش سیاها رو بگیر بیا :)))

حالا اینشم هیچییی، در راه چه خبرههه؟؟؟؟ پر سگ ازاد و رهائه :کوبیدن مجدد بر سر با شدت بیشتر :))) حاجی حاجی! حالا رسیدیم اونجا دو تا سگ اومدن دور ماشینمون با چشمان :او نیگامون میکنن! باز زنگ زدیم به یارو میگیم ما محاصره شدیمممم، میگه هیچ نگران نباشین ، اونا بازیگوشن میخوان بازی کنن :کوبیدن بار بعدی بر سر :)))) خلاصههه دخلمون اومد تا به مقصد برسیممم، ولییی اخرش عاقبت به خیر شدیممم، اسباشون قشنگ بودننن، حسابی بودننن، مایکل و کهربا روتو و حسین سوار شدیننن، راهشون بردیننن، یورتمه رفتیننن، حتی اقاهه منم سوار کرد :)) و ناز کردم کهربا روووو، کی باورش میشه ؟ :))) 

خلاصههه خیلی خوش گذشت نهایتاااا

کادوی اصلیت هم که هنوزم در راهه و نیومده :))) عجب سرعت عملی داره اونم واقعا :)))

تازه تابلوتم که خونه ی ماستتت

 

ولی خبببب باز شانس اوردم که روز قبل تولدت اومدم پیشت برات یه تولد کوشولو گرفتممم، کادوهای کوچولو کوچولوتو دادمممم

عزیز دلممم، اخر هفته هم خیلی خوش گذشت ، پیش هم بودیم :) برای اولین بار اون زمانا رو کنار هم بودیم :) عزیز دلم هیچی مث گرمای وجود تو نیست :) گرمترین و ارام بخش ترین چیزیه که تجربش کردم :)

 

اینم کادوی کوچکی از پکیج تولد شما جان جانان :) ببخشید که دیر اینجا میادددد

کتابچه:)

مامن امن من...
ما را در سایت مامن امن من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3garmbekhand-bekhande بازدید : 120 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 16:57