انتخابات!

سلاممممم

الان خیلی ذوخ دارم چون در واقع این منم که دارم برای تو می نویسم توی جایی که تو معمولا برای من می نویسی! حس خیلی خوبی داره. نمی دونم چرا! شاید چون داشبوردش به آدم این احساس رو می ده که امکانات زیادی برای نوشتن داره، شاید چون دقیقا نشستم وسط آلاچیقی که عکسش رو چند روز پیش بهت دادم وسط گلای رز رنگارنگ و قشنگ. ولی فکر نکنم. فکر کنم بیشترین علت ذوقم اینه که دارم برای تو می نویسم به عشق تو و این باعث خوشحالی جفتمون می شه :)

تیتر پست رو "انتخابات" انتخاب کردم نه برای اینکه الان نزدیک انتخابات 96 هستیم(دارم به این فکر می کنم که 20 سال بعد که دارم این پست رو می خونم چه احساسی دارم از نظر سرنوشت کشور و اصلا اینکه 20 سال دیگه ای در کار هست؟ :)) ) برای اینکه طبق معمول در یک پیچ تاریخی هستیم =))) پیچی که انتخاب های ما تاثیر گذاری زیادی روی آیندمون خواهد گذاشت.

می دونی دلبرکم؟ مدتیه به این نتیجه رسیدم که گویا دیگه اون راحتی زمانی که کوشولو تر بودیم رو نخواهیم داشت. مدتیه هی با خودمون میگیم این رو رد بکنیم دیگه خوب می شه. این مدت سخت رو تحمل کن عوضش بعدش راحت می شی. ولی لامصب هر چی می ری جلو تو فقط خطره گنده تر و سخت تر می شه :)))

البته البته البته که 100 هزار مرتبه خدا رو شکر که بهمون این قدرت و این فرصت رو داده که بتونیم به نقطه ای برسیم که بتونیم همچین انتخابایی داشته باشیم. به نظرت چند نفر تو سن و سال من و تو تونستن به این همه دستاورد و نقاط حساس و خفن برسن که من و تو رسیدیم؟ :)

می دونی نقطه قوت ما چیه؟ من هر چی نگاه می کنم حتی آدم هایی که در توی جهاتی به عنوان سرلوحه و الگو بهشون نگاه می کنم معمولا توی اون زمینه خاص تونستن تو این سن و سالی که ما هستیم به دستاوردی برسن و معمولا تو جهات دیگه زندگیشون خراب کاری درست حسابی کردن! چه از نظر علمی (تو هم که خوب می دونی من چقدر آدم علاقه مند به مباحث آکادمیکی هستم :))) ) چه توی بیزینس چه توی استارت آپ ها چه توی نویسندگی چه توی زندگی شخصی و ...

کم پیدا می شن آدم هایی که توی همه زمینه ها تونسته باشن دستاورد های مهمی داشته باشن و این رو هم به خوبی می دونیم که انسان کامل انسانی هست که در تمامی جهات و ابعاد انسانی موفقیت کسب کنه و رشد کنه.

من (و البته تو :) ) خیلی نکات مثبت توی زمینه هایی که خودت بهتر می دونی بدست آوردیم. خیلی هم سختی کشیدیم. سختی هایی که معمولا آدم های هم سن و سال من و تو حاضر نیستن زیر بارش برن و راحتی رو بهش ترجیح می دن. ولی من هرچی، هرچی هرچیییی با خودم فکر می کنم یه دستاورد بیشتر پیدا نمی کنم که بتونم با تمام وجودم بهش افتخار کنم و بگم که اون متفاوته. اون بهترینه اون چیزیه که خیلی موفقیت های دیکه ام مدیونشه و اون چیزیه که برام می مونی در حالی که خیلی چیز هایی دیگه از بین می رن و اون ... خودت بهتر می دونی "تویی" :) تو (از خواب شیرین ناگه پریدم؟! :)) ) تو در عین اینکه بهترین عطیه خدا برای منی بهترین افتخار و دستاوردی هستی که من بدست آوردمش :)
و اما! و اما برسیم به بحث شیرین انتخابات :)))

چه بگویم که شمشیر گذاشتی بر روی گردنم :)) این چه زندگیههه؟؟؟ تا کی زوررر؟؟ تا کی باید برده ی اربابان قدرت باشیم؟ :)) تا کی نتونیم نظر خودمون رو ابراز کنیمم؟؟ آزادی اندیشه با ریش و پشم نمی شه؟! :))

حالا جدای از شوخی، همون طور که این مدت می دونستی و یکن بیشتر فهمیدی ما تفاوت نظر با هم زیاد داریم. حیلی هاش هم از مسائل پایه ای تر هست که انشالله در باقی مدت عمرمون با هم صحبت بکنیم و بتونیم به نظر درست نزدیک و نزدیک تر بشه با سخن نیکو و نه جدل.
ولی باید این نوید رو بهت بدم :))) که توی این مدت به این نتیجه رسیدم که تا اینجای کار روحانی کاندیدا اصلح هست. توی این قضییه با هم تفاهم داریم که گزینه اصلح یعنی اینکه توی اینا بهترینه ولی مشکل داره ولی توی مقدار مشکل با هم تفاهم نداریم :)))

یه خواهش ازت دارم آرام جانم، لطفا لطفا پیش خودت تو خلوت خودت یه بار دیگه فکر کن راجع به اینکه موارد اصلی ای که آدم همیشه باید به عنوان خط قرمز در نظر بگیردشون چیا هست. آیا جز این هست که عزت نفس و کرامت انسانی مهم ترین چیزی هست که انسان باید برای خودش حفظ بکندش و مواردی مثل سختی کشیدن و اذیت شدن و تلاش زیاد کشیدن و در موارد بعد از اون مورد قبلی قرار می گیرن؟ آیا عبادت و بندگی کردن خدا اولویت داره و یا آدم بی ضرر بودن برای بقیه ( البته که عبد خدا بودن یعنی گوش دادن به صحبت های خالق و بدیهی است که فرمان خداست آدم خوبی بودن مهربون بودن و دروغ نگفتن و ... ) ولی می خوام حواسمون به این باشه که اصل کدومه. توی درس بازاریابی بهمون می گفتن اخلاق برای بیزینس خوبه. چرا؟ چون باعث ایجاد اعتماد میشه و این چیزیه که توی بیزینس خیلی مهمه. یعنی حتی در پارادایم فکری غربی و لیبرالی هم اخلاق در چهار چوبی به عنوان یک فضیلت محسوب میشه ولی نه برای اینکه چون خدا گفته، چون به نفعمونه. این تفاوت رو می دونم می دونی ولی دوس دارم یه بار دیگه بهش فکر کنی. نه برای انتخابات. جدای از اون فکر کن. معمولا اگر از مصادیق بخوایم به مفاهیم انتزاعی برسیم به نتایج جهت داری می رسیم تا اینکه بخوایم این مسیر رو برعکس طی کنیم.
جا داره در آخر سری بزنیم به صحرای کربلا :)) بگیم از بدبختی هامون که بعدا که برگشتیم بهشون یادمون باشه که از کجا به کجا رسیدیم و خدا رو بابتش هزار بار شکر کنیم :)

رسای بدبخت :))

موسجی

عروسی

40 میلیون پول بالا کشیده شده :))

مشکلات مالی اقتصاد مقاومتی که حسابی زدیم تو گوشش :))

وقت کم برای پیش هم بودن

امتحانات تو

کنکور ارشد

سربازی

حتی اینترنت داغون تو :))

گوشی خراب من :))

چاقی و عدم وقت برای ورزش کردن :(((((

بخوام ادامه بدم نگرانم طولانی شه دیگه نزاره پست رو ادامه بدم =))

جا داره خوشی هایی که داریم رو هم یادی ازش بکنیم که ناشکری حساب نشه :)

گرمای نفس هم :)

گیلی گیلی :((( :ایکسس :دی

دستای گرمت :)

خانواده ی مهربون که دوسمون داره :) (و البته خیلی وقت ها روی اعصاب =))) )

پشتوانه مالی خوب خانواده ها

بوسای خوشمزهههه :ایکسسس

گل های قشنگ قشنگ موننن

خاطرات فوق العاده مون :)

بیرون رفتن های کیف دارررر

شمال نازنینمون

استعداد خدادادی مون

و ... (دوس داشتی تو کامنت این لیست رو کامل کن :) )

با اینکه خیلی کیف داره برای شما نوشت ولی دیگه متاسفانه وقت بیشتری برای نوشتن ندارم :( انشالله در فرصت های دیگه برات بتونم بیشتر و بیشتر بنویسممممم :ایکسسسس

پی نوشت: ببخشید که اینقدر دیر شد :شرمندههه

پی نوشت دو: لپ تاپ رو هم می تونی به اون لیست کم کم اضافی کنی :))) دکمه END رو که می زنم مجموعه از کار های عجیب غریب شامل خاموش شدن صفحه نمایش، اضافه کردن چند کاراکتر عجیب غریب در متن و بولد کردن نوشته ها جوری که قابلیت آندو نداشته باشه رو انجام می ده! =))))) این به این به معنی هس که اونجاهایی که توی نوشته بولد شده (نمی دونم توی نمایش نهایی هم این بولد شدن ها میاد یا نه ) به صورت اتفاقی بوده و منظور دیگه ای پشتش نبوده! =))))

پی نوشت 3: چقدر دوس دارم زود تر امتحانت رو بدی با هم بریم بیرون دوباره :)

خوش بگذرههههه :*****